اقتساد نامه

یادداشت‌های اقتصادی یک کم‌سواد!

اقتساد نامه

یادداشت‌های اقتصادی یک کم‌سواد!

عضو هیات علمی دانش‌کده ریاضی دانش‌گاه صنعتی امیرکبیرم. تخصصم احتمال و آنالیز تصادفی و معادلات دیفرانسیل تصادفی است و به نظریه بازی‌ها هم علاقه‌مندم.
به عنوان یک فعالیت شخصی به مطالعه وتفکر در مورد اقتصاد می‌پردازم.

  • ۰
  • ۰

مقدمه

دوشنبه، ۱۵ اردی‌بهشت ۱۳۹۹، مجلس شورای اسلامی به کلیات لایحه اصلاح قانون پولی و بانکی کشور رای موافق داد تا به‌طور خلاصه چهار صفر از پول ملی را حذف کنند و به واژه آشنای تومان نیز معنای رسمی دیگری بدهند. آیا نمایندگان محترم بر این باور بودند که در این ماه‌های پایانی دوران نمایندگی خود گرهی از مشکلات ملت گشوده‌اند؟

نمایندگان قدیم رفتند و نمایندگان جدید آمدند و سخن‌گوی شورای نگه‌بان نیز شنبه ۱۰ خرداد اعلام کرد که «لایحه حذف چهار صفر از پول ملی در جلسات شورای نگهبان بررسی شد و در تبصره یک این طرح تعهداتی در برابر صندوق بین‌المللی پول ایجاد شده بود که شورای نگهبان اعلام کرد این تعهدات به روشنی مطرح شود و دارای ابهام است.»

از ماجرای «تعهد به صندوق بین‌المللی پول» که بگذریم، برای این‌که نسخه «حذف صفر از پول» را درک کنید، باید کمی صبور باشید تا بفهمید که اصلاً این صفرها که قرار است حذف شوند چرا آمده‌اند و چه کسی آن‌ها را آورده است.

تورم بی‌پدر!

جواب کوتاه به این سوال این است: تورم، تمام! یعنی پول به تدریج و در طول سال‌ها گاهی کم‌کم و گاهی یک‌هوا ورم کرده و بی‌ارزش شده است! گویی با اتفاقی طبیعی و خودبه‌خودی سر و کار داریم؛ ابر و باد و مه و خورشید و تورم! به‌علاوه این هم هست که مردم معمولی فکر می‌کنند طفلک دولت‌ها، شب و روز در حال جنگ با تورم بی‌پدر هستند، بانک مرکزی نیز برای حفظ ارزش پول ملی خود را به آب و آتش می‌زند و بانک‌های دیگر نیز، نور به سقف‌شان ببارد، درصدی از درد تورم را کاهش می‌دهند!

ولی واقعیت چیز دیگری است؛ تورم و کاهش ارزش پول کار خود پول بی‌چاره یا کار طبیعت بی‌شعور نیست، بلکه مقصرانی دارد که هر چه دودش در چشم ما می‌رود، آش‌ش را آن‌ها نوش جان می‌کنند!

پول از کجا می‌آید؟

مفصل‌ش چند صد سال تاریخ اقتصاد غرب است ولی خلاصه‌اش این است که در نظام پولی و بانکی مدرن، پول هیچ پشتوانه‌ای ندارد و چاپ‌خانه مدرن و امنی به نام بانک مرکزی، انحصاراً، هر چه بخواهد پول چاپ می‌کند و به آن اضافه کنید بانک‌های دیگر را که عصای جادویی دارند که یک مشت پول را می‌گیرند، آن را می‌چرخانند و به ده نفر وام می‌دهند، به هر کدام یک مشت تمام! از آن جالب‌تر این‌که اگر دولت‌مردان مزاحم نشوند، بدون نیاز به هیچ پولی و با زدن انگشت مبارک روی صفحه‌کلید رایانه، پول خلق می‌کنند و وام می‌دهند! («خلق»، چه واژه محترمی! آیا اجازه داریم به کسی که برای خانه‌ای که وجود ندارد سند می‌سازد و آن را به مردم می‌فروشد به جای «جاعل» و «کلاه‌بردار» بگوئیم «خالق» و «خلاق»؟!)

نتیجه این‌که مقدار پول در جامعه زیاد و زیادتر می‌شود و به همان نسبت نیز از ارزش آن کاسته می‌شود. این‌چنین است که من و شما و همه کسانی که ریال داریم و حقوق و دست‌مزد به ریال می‌گیریم در طول یک سال گاهی ده درصد و گاهی سی درصد ثروت ریالی خود را از دست می‌دهیم و برای جبران‌ش، نسل به نسل بیش‌تر کار کرده‌ایم و کم‌تر فرزنددار شده‌ایم و زمین‌ها و خانه‌های‌مان را از دست داده‌ایم و هوا خریده‌ایم و آپارتمان‌نشین شده‌ایم و امروز همان را هم نداریم و اجاره می‌کنیم و فرزندان‌مان فردا دنبال لانه‌ای برای زندگی می‌گردند و... بدانید که همین موجب شده که بشرِ غارت‌زده، برای فرار از فقر، محیط زیست خود را نابود کند و چندین برابر نیاز واقعی مردم کالا تولید کند و تولیدکنندگان به جان هم بیفتند تا در رقابت بازار محصول‌شان باد نکند و... همین ساز و کار کلاه‌بردارانه است که باعث می‌شود روستائیان هر روز فقیرتر شوند و ثروت‌ها در شهرهای بزرگ و پای‌تخت جمع شود. همین ساز و کار در ابعاد بین‌المللی است که ثروت کشورهای آسیایی و آفریقایی و آمریکای جنوبی را به جیب چاپ‌کنندگان دلار و یورو و صاحبان بانک‌های بین‌المللی سرازیر می‌کند و نیروهای انسانی زبده آن‌ها را جذب خود می‌کنند.

ارزش پول ما که از بین می‌رود، کجا می‌رود؟!

بدانید که این ثروتی که ذره ذره از جیب من و شمای معمولی رفته، نابود نشده است، بلکه در جیب همان‌هایی رفته است که با بانک‌ها رفاقتی عمیق دارند و بانک‌ها به آن‌ها اعتماد دارند و وام‌های بزرگ برای آن‌هاست! سهمی از آن هم به سیاست‌مدارانی می‌رسد که جای پای بانک‌داران را محکم و محکم‌تر می‌کنند. شاید منافعی نیز برای علمای دنیاطلبی که کلاه شرعی می‌دوزند و دانش‌گاهیان غرب‌زده‌ای که اقتصاد غرب و جنایت‌هایی که با آن انجام شده و می‌شود را بزک می‌کنند و... باشد.

ثروتی که از این راه حاصل می‌شود و از راه مکیدن خون من و شمای معمولی است، آن‌چنان قدرتی به وجود می‌آورد که صاحبان آن در طول تاریخ شاه و پاپ و دولت تعیین کرده‌اند و می‌کنند و جنگ‌های بسیار را مدیریت کرده‌اند و رسانه‌های بزرگ را مال خود کرده‌اند. حاکمان واقعی در جهان کسانی نیستند که مردم به آن‌ها رای می‌دهند، بلکه آن‌هایی هستند که چاپ پول و تولید شبه‌پول را در انحصار دارند و به پشتوانه آن مالک شرکت‌های بزرگ بین‌المللی هستند؛ دولت‌ها پلیس و محافظ منافع آن‌ها هستند.

حذف صفر چه فایده‌ای دارد؟ پینوکیو هم بالاخره آدم شد!

پس حذف صفر چیزی نیست جز محو کردن اثر انگشت دزد و منحرف کردن ذهن مردم از ریشه واقعی مشکلات اقتصادی! با حذف صفر، چندین سال بعد حس این را نداریم که چه‌قدر غارت شده‌ایم. به این می‌گویند: «تاثیر روانی در تقویت پول ملی».

فکر نکنید هر چه در اینترنت می‌نویسند راست است؛ بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول به کشورها توصیه‌هایی می‌کنند که آن‌ها را هر چه بیش‌تر زیر سلطه سردمداران خود بکشند و وقتی با تورم شدید حاصل از آن توصیه‌ها پدر مردم معمولی آن کشور درآمد، برای مخفی کردن نتایج آن جنایت، روی جسد اقتصاد آن کشور پارچه‌ای می‌اندازند تا صفرهای‌ش را بپوشاند! می‌گویند سیاست حذف صفر در برخی کشورها جواب داده و در برخی کشورها نداده. واقعیت این است که این سیاست در برخی کشورها توانسته تباهی قشر متوسط و ضعیف جامعه را مخفی کند و در برخی کشورها نتوانسته، همین! خدا به من و شما عقل داده تا آن را به کار اندازیم، پس چه‌گونه باور می‌کنیم ثروتی که از ما در طول ده‌ها سال به تاراج برده شده با کم کردن چند صفر جبران می‌شود؟! اگر باور کنیم آیا پینوکیو نیز ما را سرزنش نخواهد کرد؟!

هر چه فریاد داریم را بر سر چه چیزی بزنیم؟

ما باید با صدای بلند چاپ پول بی‌پشتوانه و ساز و کار بانکی در خلق شبه‌پول را محکوم کنیم و درگیر بازی‌هایی چون «سیاست‌های درست یا غلط پولی و بانکی» نشویم، ما باید با صدای بلند بگوئیم ما با حذف صفر مخالف هستیم، چون هم حافظه تاریخی در غارت ثروت مردم را پاک می‌کند، هم هیچ فایده‌ای به حال معیشت مردم ندارد، هم ممکن است تنش‌های بین مردم را افزایش دهد و هم موجب می‌شود مردم همان نهادهای دزد را ناجی خود بپندارند و یا تصور کنند دولت‌مردان در حال کارند!

لازمه راه‌حل مشکلات اقتصادی و به تبع آن فرهنگی و سیاسی و... حذف کامل کلاه‌برداری بانک مرکزی و بانک‌های دیگر در تولید ثروت در ظاهر از هیچ و در واقع از راه مکیدن ثروت مردم است.

حذف صفر فقط به این درد می‌خورد که مردم کم‌تر متوجه شوند که خلق پول و شبه‌پول در بانک‌ها چه بلائی بر سرشان آورده است و دولت‌مردان نیز، با دادن نسخه‌ای بی‌فایده یا مضر، تظاهر کنند که به فکر معیشت مردم هستند و ذهن آن‌ها را از ریشه مشکلات منحرف کنند!

پس هر کس گفت «حذف صفر مشکلی را حل خواهد کرد» اگر از مردم معمولی بود این نکات را به او بگوئید و اگر از مسئولان بود با احترام به او نگاه کنید و با هدیه یک لب‌خند به او بگوئید «عزیزم، وقت‌ش رسیده که مشاورت را عوض کنی!»

قیمت‌ها چه‌گونه تغییر می‌کنند؟ خر تو خر می‌شود یا شیر تو شیر؟

اصولاً یکی از آسیب‌های نظام پولی و بانکی مورد بحث لزوم تغییر قیمت‌ها و میزان حقوق‌ها و نرخ قراردادها و... و چون در شرایط بی‌قانونی و عدم ثبات هر که زورش بیش‌تر باشد کام‌رواتر است نه هر که سحرخیزتر بود، بعد از حذف صفر هم اگر انتخاب بین گرد به بالا و گرد به پایین باشد برنده طرفی است که گردن‌کلفت‌تر است! چه اهمیتی دارد؟ مثلاً مزد یک ساعت کار عادی کارگر در سال 99 برابر ۸۳,۴۶۶ ریال است. فکر می‌کنید بعد از حذف چهار صفر چه‌قدر می‌شود؟ احتمال دارد بشود 8 تومان؟ اگر شد یعنی 4 درصد کاهش دست‌مزد. اگر قیمت یک پاکت یک لیتری شیر الان 54000 ریال باشد و بعد از حذف صفر بشود 6 تومان این یعنی 11 درصد افزایش قیمت. البته هر چه بشود ما باز هم به جان هم خواهیم افتاد که فلانی چرا قیمت را بالا بردی و پایین نیاوردی؟! و فلانی هم می‌گوید، چون بقیه بالا برده بودند و من مجبور بودم و...!

خسته نباشید!

پی‌وست‌ها

پی‌وست ۱. تورم شدیدی که از سال ۹۶ به وجود آمد نطفه‌اش در چند سال قبل، با باز گذاشتن دست بانک‌ها در تولید چند برابر بیش‌تر شبه‌پول بسته شده بود ولی آن‌ها صلاح ندیدند که قبل از ۲۹ اردی‌بهشت ۹۶ از منافع آن استفاده کنند تا کماکان حامیان خود را در قدرت حفظ کنند. برای فهم به‌تر این ماجرا عبارت «بمب نقدینگی» را گوگل کنید. بعد از آن ریال‌های انباشته‌شده صرف خریدن دلار و سکه شد و قیمت‌ها دومینووار بالا رفت و من و شما سر قیمت پسته و گوشت و کرایه تاکسی و... به جان هم افتادیم و کمپین راه انداختیم و آن‌ها به ریش ما خندیدند!

پی‌وست ۲. در آن‌چه رخ داد به‌تر است که به جای این‌که بگوئیم «این چیز گران شد و آن چیز گران شد»، بگوئیم «ارزش ریال کاهش یافت» تا متوجه باشیم که متهم اصلی کارخانه‌دار و آجیل‌فروش و میوه‌فروش و تاجر و راننده تاکسی و... نیستند بلکه آن کسی است که چاپ پول در انحصار اوست و تولید شبه‌پول کار اوست.

پی‌وست ۳. حرف قبلی‌ام را تصحیح می‌کنم! اگر بگوئیم «ریال کم‌ارزش شد»، اشتباه است! حقیقت این است که ریال و هر پول بی‌پشتوانه دیگری ذاتاً بی‌ارزش است و دولت‌ها با زر و زور و تزویر ما را مجاب کرده‌اند که این کاغذرنگی‌ها ارزش دارند! درست‌تر این است که بگوئیم «ریال به ارزش واقعی خود نزدیک‌تر شد». مگر ارزش حقیقی تکه کاغذی که یک جای سفید هم برای یادداشت نوشتن ندارد چه‌قدر است؟!

پی‌وست ۴. راه‌حل این‌که غارت نشویم این است که پول‌طلا را جای‌گزین پول بی‌پشتوانه کنیم. البته مطمئن باشید که در این راه کسانی که از راه پول بی‌پشتوانه به قدرت و ثروت رسیده‌اند و خدم و حشم آن‌ها با زر و زور و تزویر جلوی ما خواهند ایستاد و شبه‌تحصیل‌کردگان غرب‌زده آیه یاس می‌خوانند و ظلم نظام پولی و بانکی را تئوریزه می‌کنند و آن را اخلاقی و اجتناب‌ناپذیر جلوه می‌دهند. ولی ما باید عقل سلیم خود را به کار اندازیم.

پی‌وست ۵. امکان قانونی تولید پول بدون پشتوانه، کم و قانون‌مندش هم منشاء فساد است؛ قوانین را چه کسانی می‌نویسند؟ آیا همان‌ها که از تولید پول بدون پشتوانه و شبه‌پول منتفع می‌شوند توانایی تغییر قوانین و توجیه آن را ندارند؟ مطمئن باشید آن‌هایی که قوانین الهی را به نفع خود تحریف می‌کنند و نام ربا را «تسهیلات» می‌گذارند و به ضرادخانه جنگ با خدا برچسب «اسلامی» می‌زنند، مشکلی با تغییر ضوابط بشری نیز ندارند! اجازه تولید پول بدون پشتوانه و شبه‌پول مثل سرطان است و تا کامل ریشه‌کن نشود، خطرش از بین نخواهد رفت.

پی‌وست ۶. همه این‌ها نباید ما را از جادوی پولی و مالی دشمن غافل کند؛ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در ۲۸ مهر ۱۳۹۵ فرمودند: «اگر مسئولان و مردم بتوانند اقتصاد مقاومتی را به معنای واقعی محقق و کشور را از جادوی مالی و پولی دشمن خلاص کنند و ارزش و آقایی دلار را در زندگی اقتصادی بشکنند، کشورهای دیگر را نیز نجات داده‌اند و برای آن‌ها الگو خواهند شد.» ریشه قدرت آمریکا، خصوصاً بعد از جنگ جهانی دوم، در خلق لجام‌گسیخته دلاری است که هر دولتی با سلطه آن مخالفت کند با ترور و کودتا و حمله نظامی مواجه می‌شود. آمریکا با خلق دلار هر ثانیه ثروت مردم جهان را غارت می‌کند. این ما مردم معمولی جهان هستیم که هزینه جنگ‌های آمریکا، سفر به فضا، کودتا در کشورهای دنیا، عبور از بحران مسکن ۲۰۰۸ و اپیدمی کرونا، تولید بمب‌های هسته‌ای و... در آمریکا را پرداخت کرده‌ایم و می‌کنیم!

  • ۹۹/۰۳/۱۱
  • امید نقشینه ارجمند

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی