همه میدانیم که تولید پول (کاغذی یا دیجیتالی) و افزایش نقدینگی را بیشک موجوداتی دو پا رقم میزنند ولی در ادبیات اقتصادی این حقایق به شکلی بیان میشوند که نشانی از فاعل واقعی آنها وجود نداشته باشد. اینکه بگوئیم "نقدینگی افزایش پیدا کرد و ارزش ریال کاهش پیدا کرد" چیزی شبیه این است که بگوئیم "دمای زمین افزایش یافت و یخهای قطب شمال آب شدند"! در چنین بیانی ذهن دنبال پیدا کردن مجرم یا مقصری نمیگردد.
اگر دزد خانه شما را بزند آیا مهمترین مساله این نیست که به جای کلمه "دزد" نام کامل او را قرار دهید؟ چه حسی پیدا میکنید اگر پرونده شکایت شما با عبارت "از خانه دزدی شد" مختومه اعلام شود؟! صد سال است پرونده کلانترین جرم اقتصادی، یعنی چاپیدن ثروت مردم با تولید پول یا شبهپول، به همین شکل مختومه شده یا از آن بدتر اصلاً پروندهای باز نشده است!
و اما امان از کلماتی که در چنین مواردی که به جای فاعل مینشینند و دل ما را الکی خوش میکنند: "دولت"، "بانک"، "بانک مرکزی"، "شورای کذا" و... "بانکها فلان کار را کردند"، "دولت باید بهمان کار را بکند" و...
این موجودات حقوقی هیچ حقیقتی ندارند. حقیقت آدمهایی هستند که میتوانند امروز لباس دولت به تنشان باشد و فردا لباس بخش خصوصی و پسفردا لباس بانک و لباس بورس و لباس نمایندگی مجلس و لباس اصحاب رسانه و... و چه بسا چند دست از این لباسها را همزمان داشته باشند!
به کار بردن این عناوین به جای اسامی واقعی افراد مثل این است که بگوئیم وانت آبی وسایل خانه ما را برد و ما از بنز سفید انتظار داریم دستکم بخشی از آنها را برگرداند و چه بسا خبر نداریم که راننده هر دو رفیق هم هستند و یا حتی راننده یکی است!
حذف فاعلها چه ایرادی دارد؟
وقتی فاعلها در چپاولهای نظام پولی و بانکی حذف شوند اولاً ذهن افرادی که به دلیل فشارهای تورمی دچار آشفتگی و پریشانی شده به دنبال مقصر میگردد تا خود را تخلیه کند و به اندکی آرامش برسد و با خطدهی رسانههای بیسواد یا مزدور تولیدکنندگان، فروشندگان، رانندههای تاکسی، صاحبخانهها و... که مجبور میشوند به دلیل کاهش ارزش ریال قیمت عددی کالا یا خدمات خود را افزایش دهند در چشم مردم ظالم و دشمن تلقی میشوند و این موجب شکاف اجتماعی میشود.
دیگر اینکه دلسوزانی که میخواهند مشکلات اقتصادی را حل کنند از این غافل میشوند که اگر چپاول نظام پولی و بانکی موجب فقر و بیچارگی مردم میشود نیمه پری هم دارد و آن هم جیب اقلیتی از موجودات دو پا است که ثروتهای مردم به آنجا منتقل شده است و هر حرکت اصلاحی اگر موثر باشد با واکنش هوشمندانه آنها مواجه خواهد شد و هر فردی که بهدرستی به آنها حمله ببرد را ترور شخصیتی یا شخصی خواهند کرد. بدون در نظر گرفتن فاعلهای دو پا و منافع آنها راهحلها اشتباه خواهند بود.
داستان کشش و آقای کم
در روزگاران گذشته، حدوداً سیصد سال قبل، تقریباً چهار هزار کیلومتر دورتر از ما، شهری بود به نام پستآباد! در آن روزها اوضاع مردم پستآباد گل و بلبل بود غیر از اینکه اموال برخی منازل با "کاهش شدید شبانه" مواجه میشد.
مردم به شهرداری گله کردند و شهردار با تعمین بودجه تحقیقات، کارشناسان مورد اعتماد خود را مامور بررسی موضوع کرد. کارشناسان با رگرسیون کردن "قیمت در منازل" و "تعداد کششها" (مخفف "کاهش شدید شبانه") متوجه همبستگی مثبت این دو پدیده شدند و در نتیجه به مردم توصیه شد که در منازل خود را با درهای گرانقیمت تعویض کنند. اثر این کار در کوتاهمدت عالی بود و تا وقتی مردم مشغول خریدن درهای جدید بودند کشش با سرعت کاهشی شد و شهردار با این موفقیت بزرگ توانست با رای بالا مجدداً انتخاب شود.
بعد از مدتی جریان کشش افزایشی شد و مقدار کشش از قبل هم بیشتر شد. گروه دیگری از کارشناسان اعلام کردند که قفل بودن درها و پنجرهها با تعداد کشش همبستگی منفی دارد. شهردار هم ضمن استقبال از تلاش کارشناسان، از مردم خواست که با توجه به مشکلات مالی موجود، دستکم نیمی از درها و پنجرهها قفل شود و از صنف تولیدکنندگان در، که در ماههای قبل نانشان در روغن افتاده بود، خواست که با دادن قفل رایگان یا اقساطی به دهکهای مالی نیازمند از این طرح حمایت کنند. متاسفانه طرح به اندازهای که مدلهای آماری پیشبینی میکردند نتیجه نداشت و بعد از مدتی روند رو به رشد کشش افزایش یافت تا آنکه کارشناسی مستقل اعلام کرد که به ارتباطی بین شهردار، رئیس صنف تولیدکنندگان در و پدیده کشش پی برده و از مردم خواست که قفل همه درها را عوض کنند و همه در و پنجرهها را ببندند و شبها مراقب باشند که...
نظرات این کارشناس مستقل از طرف دو گروه قبلی، هزینهبر، افراطی و مخل آرامش و خواب شب شهروندان تشخیص داده شد و پژوهشهای زیادی منتشر شد که نشان میداد اهمیت دادن به خواب شب تا چه میزان برای سلامتی مهم است. نظرات آقای کم (مخفف "کارشناس مستقل") از بیشتر رسانهها حذف شد و بعد از مدتی منزل آقای کم مورد کشش قرار گرفت و خود او نیز همراه اسباب منزل نیست شد! رسانهها ضمن ابراز تاسف و همدردی با خانواده کم، اعلام کردند که "بیچاره کم، نسخههایش حتی برای خودش هم جواب نداد!"
امروز بعد از سالها تلاش کارشناسان با حمایت صتد (صنف تولیدکنندگان در) مشکل کشش را بهطور کامل در پستآباد حل شده است. اکثریت مردم مشغول طراحی و ساخت در و پنجره و قفل هستند و شهر پستآباد تبدیل به اولین صادرکننده در و پنجره و قفل به جهان شده است. مشکل کشش کماکان در شهرهای دیگر وجود دارد. به ندرت کارشناسان مستقل ایدههایی شبیه کم میدهند ولی همه مردم باور دارند که کلید حل مشکلات کشش در دست کارشناسانی است که مورد حمایت صتد هستند؛ آنها توانستهاند مشکل شهر پستآباد را حل کنند و مردم آن شهر را خوشبخت کنند ولی کم از پس حل مشکل خودش هم برنیامده بود. اصلاً کمتر کسی، حتی در دانشگاهها، کم را میشناسد! کارشناسان جهان در دو مکتب بزرگ درگرایان و پنجرهگرایان و اقلیت قفلگرایان به پژوهش درباره علل و عوامل کشش میپردازند.
چه ربطی دارد؟!
جریان پول مدرن و بانک چند صد سال قبل از اروپا آغاز شد. صرافانی که اکثراً یهودی به بهانههایی از جمله در خطر سرقت بودن سکههای طلا رسیدهای کاغذی را بهتدریج جایگزین طلا کردند و ساز و کاری را ساختند که با کمترین زحمت هر لحظه ثروت مردم را سرقت میکردند! آنها هر جا قدم میگذاشتند بحرانهای مالی به وجود میآوردند و به جای دیگری کوچ میکردند و روز از نو روزی از نو! با قدرت مالی خود در نهادهای قدرت سیاسی و مذهبی نفوذ میکردند و به سلطه پنهان خود گسترش میدادند. در اکثر جنگهای داخلی و بین کشورها و جنگهای بینالمللی تامینکننده مالی طرفین بودند پشت پرده استعمار آفریقا و آسیا و سرزمین سرخپوستان (آمریکا) بودند و این ماجرا ادامه دارد تا به جنگ جهانی دوم و سلطه دلار و شوک نیکسون و طرح مارشال و معاهدات آمریکا با آل سعود و... میرسیم.
امروزه نظام دلار و یورو و بانکداری بینالمللی بر جهان حاکم شده و آمریکا و سپس اتحادیه اروپا با تولید پول جهانروا و بانکداری بینالمللی بینهایت قدرتمند شدهاند و جریان وامدهی هم منافع کشورهای درجه اول اردوگاه آمریکا یعنی اروپا و ژاپن و کره جنوبی و... را تامین میکند و اکثریت مردم جهان در فقر و سگدو زدن هستند و نمیدانند چرا.
همین نظام فاسد پولی و بانکی در اکثر کشورهای مختلف نهادینه شد. ما نیز در ایران خصوصاً با آغاز سلطنت پهلوی با شدت بیشتری گرفتار آن شدیم و این گرفتاری هنوز ادامه دارد.
شفافیت: دو پاهای رفیق بانکها را نادیده نگیرید!
نظام پولی و بانکی در داخل و خارج تامینکننده منافع نامشروع برخی دو پایان است و آنها طراحی میکنند و برای حفظ این منافع هر کاری بتوانند میکنند. نادیده گرفتن این حقیقت ما را به راهحلهای نادرست و سادهانگارانه هدایت میکند. شش در را میبندیم و یک در را نمیبندیم و انتظار داریم مشکلات یک هفتم شود ولی میبینیم که مشکلات بیشتر شد! دزدیها همچنان ادامه دارد و هزینه در و پنجرههای شکسته نیز به آن اضافه شده است.
هر رجل سیاسی، دانشگاهی یا حوزوی بخواهد جلوی این نان حرام را بگیرد کارشناسان طرحهایش را ملازم خرابی و پسرفت جلوه میدهند و اگر عملیاتی شود نهادهای قدرتمند مالی متصل به نظام بانکی با توان مالی خود اوضاع مردم را به هم میریزند تا پیشبینی کارشناسان محقق شود و رسانهها دانسته یا نادانسته آن فرد و افکارش را، به بهانههای مربوط و نامربوط، تخریب میکنند.
اگر به نام شفافیت دنبال این هستید که بفهمید کدام نماینده مجلس به چه چیزی رای داد و چند ساعت چرت زد، سر کار رفتهاید! شفاف کنید که منافع ناشی از بانکها در جیب چه افرادی میرود و مراقب باشید که سرتان باد نرود!
- ۰۱/۰۹/۰۷