چندین سال پیش، در طی بحثی در مورد دلایل و نتایج افت و خیز قیمت دلار، این سؤال به ذهنم رسید که اگر دولت آمریکا هوس کند که مقدار زیادی دلار چاپ کند چه اتفاقی خواهد افتاد.
این سؤال را ابتدا در برخی محیطهای مجازی و سپس از برخی دوستانی که دانشجوی اقتصاد بودند پرسیدم. روح کلی جوابها، در عین مبهم بودن، حاکی از این بود که جای نگرانی نیست. یکی معتقد بود که چاپ بیش از حد دلار موجب کاهش ارزش آن میشود و این به نفع آمریکا نیست. دیگری معتقد بود که نهادی به نام فدرال رزرو در آمریکا بر این موضوع نظارت کامل دارد و جای هیچ نگرانی نیست.
من شنیده بودم که در گذشته پشتوانه پول کشورها طلا بوده است ولی امروزه چنین نیست. «پشتوانه پول» یعنی چه و امروزه پشتوانه پولها چیست؟
یکی از دوستان که دانشجوی اقتصاد در دانشگاه شریف بود، میگفت در گذشته لازم بوده است که پول کاغذی متناظر با طلا در بانکهای مرکزی کشورها باشد ولی بعداً اقتصاددانان به این نتیجه رسیدند که نیازی به این نیست که پول کاغذی متناظر با طلا باشد و همینکه مردم در معاملات خود پول را وارد کردهاند، پول وظیفه خود در اقتصاد را انجام داده است. او میگفت در دهه هفتاد قرن بیستم، جماعتی از اقتصاددانان به این نتیجه رسیدند و پولهایی که در گذشته متصل به طلا بودند، آزاد شدند و چیزی به وجود آمد که به آن «ارز شناور» میگوییم.
این سؤال برایم مطرح بود که چهگونه دلار و برخی ارزهای دیگر در مبادلات بینالمللی معتبر شمرده میشوند؟
این سؤالها و جوابهایی که قانعکننده نبودند من را به مطالعه بیشتر وادار کرد تا به جایی رسیدم که فعلاً دوست دارم آن را «بزرگترین کلاهبرداری تاریخ» بنامم، همانطور که دیگرانی هم همین نام را برایش انتخاب کردهاند! البته شاید در آینده اطلاع از کلاهبرداریهای دیگری نظرم را تغییر دهند!