اقتساد نامه

یادداشت‌های اقتصادی یک کم‌سواد!

اقتساد نامه

یادداشت‌های اقتصادی یک کم‌سواد!

عضو هیات علمی دانش‌کده ریاضی دانش‌گاه صنعتی امیرکبیرم. تخصصم احتمال و آنالیز تصادفی و معادلات دیفرانسیل تصادفی است و به نظریه بازی‌ها هم علاقه‌مندم.
به عنوان یک فعالیت شخصی به مطالعه وتفکر در مورد اقتصاد می‌پردازم.

  • ۰
  • ۰

قانون عملیات بانکی بدون ربا در روز ۸ شهریور سال ۱۳۶۲ تصویب شد و در ۱۰ شهریور ۱۳۶۲ به تأیید شورای نگه‌بان رسید و چنین روزی، روز بانک‌داری اسلامی نام‌گذاری شد.

در این‌که بانک‌های ما تا چه حد اسلامی و بدون ربا هستند از عالم تا عامی اظهار نظرهای متفاوت و گاهی متضادی می‌کنند و به نظر می‌رسد مراجع دینی، متخصصان و اقتصاددانان مسلمان نیز از لحاظ نظری اختلاف نظر زیادی در مورد مفاهیمی چون «بانک‌داری اسلامی»، «ربا» و... دارند. برخی نیز اصولاً مخالف طرح چنین مسایلی هستند و معتقدند مسایل اقتصادی و از جمله بانک‌داری، موضوعاتی «علمی» هستند و ربطی به دین و مذهب ندارند و باید در این مورد از غربی‌ها که مبدع و پیش‌رو در این مقولات هستند پی‌روی کرد. 

من هم البته به عنوان یکی از اقتساددانان کم‌سواد با گروه اخیر به هیچ‌وجه هم‌راه نیستم و تصور می‌کنم این افراد درک درستی از مفهوم اسلام ندارند و چه بسا در مورد «علمی بودن» نیز نگاه‌شان دقیق نیست.

  • امید نقشینه ارجمند
  • ۰
  • ۰

نویسنده: امید نقشینه ارجمند - ۱۳٩٤/٤/۱۳

امروز 12 تیر، سال‌روز فاجعه هواپیمای ایرباس است؛ سال 1367، ناو امریکایی وینسنس که در آب‌های خلیج فارس مستقر بود با پرتاب دو موشک به سمت هواپیمای مسافربری ایرانی، 290 مسافر که حدود 60 کودک در میان آن‌ها بود را در آسمان به آتش کشید تا ثابت کند آمریکا برای رسیدن به خواسته‌هایش برای انجام هر کاری «آزاد» است!

 اخیراً دو مقاله ترجمه‌شده زیر را در پای‌گاه خبری تحلیلی نفت، انرژی و اقتصاد مطالعه کرده‌ام که شاید برای شما هم جالب باشد:

  • امید نقشینه ارجمند
  • ۰
  • ۰

تاریخچه پول و بانک

آن‌چه تاکنون نوشته‌ام بیش‌تر در مورد کلاه‌برداری بزرگ آمریکا در مسلط کردن دلار بدون پشتوانه در جهان با زیر پا گذاشتن تعهدات بین‌المللی خود، به خدمت گرفتن دولت‌ها و حکومت‌های دست‌نشانده و کودتا و جنگ بر ضد مخالفان سلطه دلار بوده است.

در این یادداشت به بحثی در مورد داستان رسیدن به پول امروزی و توصیفی متفاوت از نظام بانکی می‌پردازم.

  • امید نقشینه ارجمند
  • ۰
  • ۰

می‌گویند تاریخ را برندگان می‌نویسند. ولی به نظر من تاریخ اقتصاد را کلاه‌بردارها نوشته‌اند! چه این حرف درست باشد و چه نباشد، اگر کلاه‌بردارها بخواهند تاریخ کلاه‌برداری خود را بنویسند، زبان انسانی آن‌قدر قابلیت دارد که خواسته‌های آن‌ها را برآورده کند. در این بین افعال مجهول نقش خاصی دارند. مثلاً با استفاده از این نوع افعال می‌توان به جای عبارت تنش‌زای «من جیب شما را خالی کردم» گفت «نقدینگی جیب شما کاهش یافت»!

در نوشته‌های گذشته توضیح دادم که آمریکا با استفاده از برتری نسبی خود بعد از جنگ جهانی دوم و به‌علاوه با تعهدی که به کشورهای دیگر داد توانست دلار را پول بین‌المللی کند. طبق روایت دانش‌نامه ویکی‌پدیا که تقریباً ترجمه صفحه انگلیسی آن است، ماجرا چنین است:

 

  • امید نقشینه ارجمند
  • ۰
  • ۰

دوست عزیزی با نام کورش در ذیل برخی یادداشت‌هایم نظراتی نوشته و من به برخی همان‌جا پاسخ دادم. نظر آخر ایشان، در مورد یادداشت «اقتصاد آزاد: دلار، نفت، جنگ!»، کمی مفصل‌تر است و به همین دلیل تصمیم گرفتم آن را این‌جا نقل کنم و سپس آن‌چه به ذهنم می‌رسد را بگویم.

به این وسیله از ایشان که این‌قدر نسبت به من لطف داشته‌اند که نظرشان را، فراتر از یک نظر متعارف، مفصلاً بیان کرده‌اند تشکر می‌کنم:

«استناد به وطن امروز و باشگاه اندیشه و مشرق‌نیوز که البته شاهکار است. اما باز هم سوال سر جایش است. اگر ایالات متحده و اروپای واحد دارند کاغذرنگی چاپ می‌کنند چرا بقیه تسلیم این کاغذرنگی بازی می‌شوند و زیر میز نمی‌زنند؟ چرا وقتی آمریکا کاغذرنگی چاپ می‌کند یخش می‌گیرد اما یخ فرزانگانی مثل قذافی و چابس و یانوکوویچ و صدام حسین و به زودی ابراهیم عواد ابراهیم البدری السامرایی (همان ابوبکر البغدادی خودمان) نمی‌گیرد؟ رنگ کاغذهایشان خوب نیست؟ و این چه نگاه «عاقلانه»ای است که به ما می‌گوید راه طی شده و شکست‌خورده‌ی امثال قذافی و صدام و چابس را باید طی کرد؟ ماجرا - به زبان ساده و در حد فهم اندک من از اقتصاد - این است که مفاهیم یک علم متحول شده‌اند، و شما همچنان با نگاه گذشته به آن می‌نگرید و در نتیجه دیگ تخیلاتتان پرجوش می‌جوشد. آمریکا شوک نیکسون را ایجاد کرد، اما اگر تنها پوینت آمریکا این بود که قمارباز ورشکسته‌ای بود که الکی حواله دست مردم داده بود، به خاک سیاه می‌نشست. این طور نشد، چون همان زمان که - به گزارش شما که از صحت و سقمش خبر ندارم - یک پنجم پولش طلا داشت، شاخص‌های رشد اقتصادیش در بهترین وضعیت بودند. و قذافی و یانوکوویچ و صدام و البغدادی و چابس چنین شانسی نداشته‌اند و ندارند. حالا شما بیا و این را به معاهده‌ی ایالات متحده با فیصل مربوط کن. به زبان بی‌زبانی یعنی پشتوانه‌ی دلار ایالات متحده نفت عربستان بوده است. اولا بررسی عدد تولید سالانه‌ی نفت عربستان و گردش دلار در جهان یا مثلا بودجه‌ی سالانه‌ی ایالات متحده نشان می‌دهد که چه‌قدر این دو عدد به هم بی‌ربط اند. دوم این که فرض کنیم چنین باشد. شما می‌گویید ایالات متحده توانسته از توان نظامیش به جای طلا برای پشتیبانی پولش استفاده کند. خب. که چی؟ بالاخره این پول پشتوانه دارد. چه طلا باشد چه کلاهک هسته‌ای.»

 

  • امید نقشینه ارجمند
  • ۰
  • ۰

همان‌طور که در یادداشت قبل گفتم، پس از جنگ جهانی دوم آمریکا برای بین‌المللی کردن دلار متعهد شد که متناظر با هر 35 دلار یک اونس طلا در بانک مرکزی خود نگه‌داری کند و به هر کشوری در ازای هر 35 دلار یک اونس طلا بدهد. با این تعهد قرار بود از این‌که آمریکا با چاپ کردن پول دنیا را بچاپد جلوگیری شود که نشد؛ آمریکا پس از سی سال که دلار در بدنه اقتصاد جهانی وارد شده بود، رسماً تعهد خود را زیر پا گذاشت و نیکسون با کمی لفاظی دنیا را شوکه کرد و عملاً گفت: طلا، بی‌طلا! [1]

پس از این اتفاق بیم آن می‌رفت که کشورهای دیگر به تدریج دلار را از چرخه مبادلات بین‌المللی خارج کنند. به همین دلیل سیاست‌مداران و اقتصاددانان آمریکایی فکر بکری کردند؛ در جهان آزاد هدف علم سیاست و علم اقتصاد مگر غیر از این است راحت‌تر بر مردم سوار شوی و بیش‌تر آن‌ها را بدوشی؟!

 

  • امید نقشینه ارجمند
  • ۰
  • ۰

چندین سال پیش، در طی بحثی در مورد دلایل و نتایج افت و خیز قیمت دلار، این سؤال به ذهنم رسید که اگر دولت آمریکا هوس کند که مقدار زیادی دلار چاپ کند چه اتفاقی خواهد افتاد.

این سؤال را ابتدا در برخی محیط‌های مجازی و سپس از برخی دوستانی که دانش‌جوی اقتصاد بودند پرسیدم. روح کلی جواب‌ها، در عین مبهم بودن، حاکی از این بود که جای نگرانی نیست. یکی معتقد بود که چاپ بیش از حد دلار موجب کاهش ارزش آن می‌شود و این به نفع آمریکا نیست. دیگری معتقد بود که نهادی به نام فدرال رزرو در آمریکا بر این موضوع نظارت کامل دارد و جای هیچ نگرانی نیست.

من شنیده بودم که در گذشته پشتوانه پول کشورها طلا بوده است ولی امروزه چنین نیست. «پشتوانه پول» یعنی چه و امروزه پشتوانه پول‌ها چیست؟

یکی از دوستان که دانش‌جوی اقتصاد در دانش‌گاه شریف بود، می‌گفت در گذشته لازم بوده است که پول کاغذی متناظر با طلا در بانک‌های مرکزی کشورها باشد ولی بعداً اقتصاددانان به این نتیجه رسیدند که نیازی به این نیست که پول کاغذی متناظر با طلا باشد و همین‌که مردم در معاملات خود پول را وارد کرده‌اند، پول وظیفه خود در اقتصاد را انجام داده است. او می‌گفت در دهه هفتاد قرن بیستم، جماعتی از اقتصاددانان به این نتیجه رسیدند و پول‌هایی که در گذشته متصل به طلا بودند، آزاد شدند و چیزی به وجود آمد که به آن «ارز شناور» می‌گوییم.

این سؤال برایم مطرح بود که چه‌گونه دلار و برخی ارزهای دیگر در مبادلات بین‌المللی معتبر شمرده می‌شوند؟

این سؤال‌ها و جواب‌هایی که قانع‌کننده نبودند من را به مطالعه بیش‌تر وادار کرد تا به جایی رسیدم که فعلاً دوست دارم آن را «بزرگ‌ترین کلاه‌برداری تاریخ» بنامم، همان‌طور که دیگرانی هم همین نام را برایش انتخاب کرده‌اند! البته شاید در آینده اطلاع از کلاه‌برداری‌های دیگری نظرم را تغییر دهند!

  • امید نقشینه ارجمند
  • ۰
  • ۰

هدف واقعی «علم سیاست» و «علم اقتصاد» چیست؟

شما به‌راحتی می‌توانید در اینترنت به دنبال این کلمات بگردید و در مقالات و کتاب‌های موجود پاسخ‌هایی برای این سؤال بیابید ولی آن‌ها در واقع «اهداف بیان‌شده» هستند که ممکن است هدف «واقعی» نباشند.

به عقیده من پاسخ این سؤال وابسته به جهان‌بینی انسان یا جامعه‌ای است که می‌خواهد از این علوم استفاده کند.

 

از دید یک انسان مادی، که سقف خواسته‌هایش رسیدن به لذت‌های دنیوی است، علم سیاست و علم اقتصاد، در ابعاد کلان خود، به چه کار می‌آید؟ به نظر من کاربرد علم سیاست سوار شدن بر مردم و سواری گرفتن است و کاربرد علم اقتصاد دوشیدن و بهره‌کشی از دیگران.

در ابعاد مختلف می‌توان این هدف را دید؛ رئیس یک شرکت باید بتواند با هزینه کم‌تر بر کارمندان خود ریاست کند و کاری کند که بیش‌ترین بازدهی را داشته باشند. مردان بلندپروازتر می‌خواهند با هزینه کم‌تر حکومت یک کشور را به دست بگیرند، حکومتشان ثبات داشته باشد و با استفاده از آن بیش‌ترین بهره‌کشی را از مردم بکنند. بالاتر از همه این‌ها کسانی هستند که می‌خواهند بر کل جهان مسلط شوند.

اگر از کسی که جهان‌بینی مادی دارد، رفتاری غیر از این دیده می‌شود، ریشه‌ای عمیق ندارد؛ یا ظاهرسازی است یا صرفاً به دلیل عواطف سطحی شکل گرفته است. عواطفی که به جهان‌بینی مادی سازگار نیست و اگر به باطن این جهان‌بینی توجه کند وجدانش از آن متنفر می‌شود.

  • امید نقشینه ارجمند
  • ۰
  • ۰

چندین سال قبل در ذیل یکی از یادداشت‌های وب‌لاگ «یک لیوان چای داغ»، وارد بحثی در مورد مقایسه اقتصاد اسلامی و اقتصاد آزاد شدم. اکنون به دلیل برخی مشکلات فنی آن گفت‌وگو از بین رفته است و من در این مورد به خاطراتم تکیه می‌کنم.

سؤال مطرح‌شده این بود که کارایی کدام اقتصاد بیش‌تر است، اقتصاد اسلامی یا اقتصاد آزاد؟

  • امید نقشینه ارجمند
  • ۰
  • ۰

به نام او

اوایل پاییز 1373 وب‌لاگی به نام اقتسادنامه را در بستر پرشین‌بلاگ ساختم و تا مدتی نظرات‌م راجع به اقتصاد را آن‌جا می‌نوشتم. از کسانی کهع آن بستر را فراهم کرده بودند تشکر می‌کنم و برای‌شان آرزوی صحت و سلامتی دارم. متأسفانه پرشین‌بلاگ و به تبع آن تمام وب‌لاگ‌های من در آن بستر از بین رفت.

امروز که جمعه 4 آذر 1401 است تصمیم گرفتم که مطالب اقتسادنامه را به این محل منتقل کنم و برای این یادداشت تاریخ جعلی اول مهر 1393 را گذاشته‌ام تا پایین‌تر از بقیه یادداشت‌ها قرار گیرد.

تاریخ بقیه یادداشت‌ها را هم برابر همان که در پرشین‌بلاگ بوده می‌نویسم. ای کاش می‌شد کامنت‌ها را از توی اینترنت پیدا کرد!

  • امید نقشینه ارجمند